گنج مدفون- داستان صنعا- قسمت اول

مسجد اعظم صنعا – زمستان ۱۹۶۵

صنعا شهر هزارو یکشب است. با ساختمانهای چندطبقه و پرنقش و نگار که خاطراتی صدها ساله دارند. در قلب این شهر زیبا مسجد اعظم با تک مناره ای سفید ایستاده است. مسجدی که بنا به روایاتی به دستور حضرت محمد ساخته شده است، اما معماری بیزانسی آن حکایت از عمری درازتر دارد. تنها مدرک معتبر موجود از عمر طولانی این مسجد کتیبه ای از الولید بن عبدلملک خلیفه اموی است که د رقرن اول هجری دستور بازسازی آن را صادر کرده است.

بارانهای شدید زمستان ۱۹۶۵ به دیوارهای کتابخانه غربی آسیب رسانده بود و چاره‌ای جز تعمیر آنها نبود. کارگران تحت نظر نماینده موزه ملی یمن شروع به کندن دیوار شبستان غربی کردند. کار به خوبی پیش میرفت و آخرین آجرها از دیوار نم گرفته برداشته میشد که ناگهان در بین دو لایه دیوار دالانی تاریک ظاهر شد. چند کارگر با ترس و لرز پایین رفتند و خود را در اتاقی وسیع و بدون منفذ یافتند. وقتی به مدد نور فانوس‌ها بالاخره اتاق اندکی روشن شد کارگران خود را در برابر توده‌ای عظیم از پاپیروس های نم گرفته دیدند که در ردیفهای متعدد تا سقف فشرده چیده شده بود. متولیان مسجد و نمایندگان موزه ملی یمن در جریان قرار گرفتند و به کارگران دستور داده شد که فعلن کاغذهایی را که در مسیر عملیات تعمیر قرار داشتند در کیسه‌ بریزند و بنایی را مجددن از سر بگیرند!! پنج کیسه سیب زمینی پر از کاغذهای پوستی مچاله شده و در هم فشرده به کتابخانه اوقاف در مسجد منتقل شد و تعمیرات ادامه پیدا کرد و دیوار بالا امد و توده پوست‌های در هم فشرده باز در تاریکی فرو رفت! ظاهرن کنجکاوی کسی هم تحریک نشد!

هفت سال گذشت! در سال ۱۹۷۲ دیوار خارجی مسجد نیاز به تعمیر پیدا کرد. برای این کار سقف بخشی از کتابخانه باید برداشته میشد و باز انبار پنهان مسجد ظاهر گشت. در طول این هفت سال مشخص شده بود که پاپیروس‌های فرستاده شده به مسجد اوقاف صفحات قرآن و احتمالن بسیار باستانی هستند. مسوولان کتابخانه هم به تدریج محتوای کیسه‌ها را به مال‌خرها و عتیقه‌فروشهای محلی فروخته بودند و سودی هم عایدشان شده بود. این بار دستور داده شد که همه کاغذهای اتاق پنهان خارج شود! کاغذهای باستانی در حدود ۲۰ گونی بزرگ از مسجد خارج شدند و به موزه ملی یمن انتقال پیدا کردند! خبر قرآن های پیدا شده کم‌کم در جهان میپیچید و توجهات به سمت صنعا جلب میشد. اما محتوای کیسه‌ها همچنان کم و کمتر میشد! و بالاخره در نتیجه نگاههای کنجکاوی که به سمت مسجد اعظم جلب میشد دولت سرانجام خرید و فروش قرآنهای پوستی مسجد را ممنوع اعلام کرد و پوست‌ها این بار با احترام دوباره به کتابخانه مسجد اعظم صنعا بازگشتند. یونسکو سرمایه‌ای را برای حفاظت از این آثار باستانی اختصاص داد و انها را میراث بشری اعلام کرد. در سال ۱۹۷۶ در دانشگاه کمبریج مجمع بزرگی از دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان تشکیل شد و راههایی برای حفاظت و جلوگیری از آسیب بیشتر گنجینه صنعا پیشنهاد گردید.

طبیعتن در یمن متخصصان و امکاناتی که بتوانند از این کاغذهای باستانی در شرف تخریب محافظت کنند وجود نداشت. در نتیجه دولت یمن دست به دامن کشورهای پیشرفته شد. دولت دانمارک خود پیشقدم شد و پیشنهاد حفاظت و نگه‌داری از متون را مطرح کرد، به این شرط که همه کاغذها به دانمارک منتقل شود. پیشنهادی که طبیعتن توسط یمنی‌ها به شدت رد شد! بعد از چانه‌زنی‌های بسیار بالاخره دولت آلمان غربی پیشنهاد پروژه نجات دست‌نوشته‌ها شامل تعمیر و فهرست برداری از صفحات در یمن به هزینه آلمانیها را ارائه کرد، و مورد قبول واقع شد. مسوول پروژه نجات گرد پویین Gerd Puin باستان‌شناس آلمانی بود.

پروژه در سال ۱۹۸۰ آغاز شد. پویین و تیمش صفحات را تک به تک بازسازی و شماره‌گذاری کردند. بیش از ۱۵۰۰۰ پاپیروس متعلق به حدود ۱۰۰۰ نسخه از قرآن! که بسیاری از آنها بسیار باستانی به نظر میرسیدند. رسم الخط قرآنها به خط حجازی نخستین بودند. خطی که از رسم‌الخط کوفی هم قدیمی تر مینمود. همان بررسی‌های نخست این احتمال را مطرح کرد که این قرآنها احتمالن از نخستین نسخ قران و متعلق به قرن اول هجری هستند. پویین کشف دیگری هم کرد! بر بسیاری از پاپیروس‌ها رد نوشته‌هایی قدیمی و نیمه‌پاک شده بود که بر رویشان آیه‌های جدیدی نوشته شده بود!

Presentation1

توجهات به سمت کشف جدید جلب شد! تمامی فرقه‌های مسلمان بر این عقیده بودند که قرآن از طرف خدا بر پیغمبر نازل شده و به امر و حفاظت الهی غیرقابل تحریف و تغییر باقی مانده است. نتیجه مستقیم این اعتقاد آن است که قرآن امروزی باید به تمامی مشابه اولین نسخه باشد. اعتقادی که برای جهان مسیحیت به شدت گران تمام شده بود! و پژوهشگران مسیحی به دنبال فرصتی بودند تا با یک مثال نقض این اعتقاد خدشه ناپذیر را زیر سوال ببرند. و حالا یافته پویین مانند هدیه‌ای آسمانی در دستان آنها فرود امده بود! آن نوشته‌های محو زیر آیه‌های قرآن چه بودند؟ آیه‌هایی دیگر؟ صورتهای اولیه قرآن؟ آیا قرآن هم مانند انجیلها و تورات در جریان بازنویسی‌ها و با گذشت زمان به صورت امروزی درآمده بود؟ …

تا قسمت بعد صبر کنید…

13 پاسخ to “گنج مدفون- داستان صنعا- قسمت اول”

  1. تارا Says:

    بسیار ممنونم …عالی بود

  2. sardar Says:

    salam bar hamagi , en shakhse ke in matlab ra naweshta zardashti mebashad wa dar gamany zendagi me konad aslan az karhaye ke bakhate manafe yahodi ha anjam dada qabuli gerefta , agar shoma josttojo koned tamame ashkhase ke badi islam ra megoyan 100 fesad mosolman nestan , ya bakhatere manafe shakhsi khod,,,,,

  3. sardar Says:

    en sokhanan ra copy karden az youtube yak almani darbare qoran megoyad shoma neweshta karda , albata en harfha wa doroghaha hech haqiqat nadaran , batawre mesal : almani me goyad ke agar kalemat ra noqta gozareshan ra tagher bedehem wa badan darzabane soriane tarjoma konem manaye shan degar medehad

  4. nooshin Says:

    بسیار جالب و هیجان انگیز است ، لازم است این مسئله واقعا و به طور جدی مطرح شود تا هم از اتهام هایی که از زبان مدرنیسم به قرآن کریم زده می شود ، خلاص شویم و از کلام خداوند اتهام زدایی گردد و هم اینکه این موهبت الهی بی شک نکاتی دارد که توسط سودجویان و منفعت طلبانی که حالا هم دارند از هر آبی ماهی می گیرند ، دستشان رو می شود

  5. akbar eghraghi Says:

    dar in majmoeh hatman asari az doreh hakhameneshi ham mojod ast in vazifehe pajpheshgarane mast ke bi tafavot nebashand man khod dar an mantegheh bodam dar oman poshte kohe zofar mantegheh vasiie kashf shod ke asaresh az doreh ashkanist ama dolet oman anhara dar maraz tamasha nemigozared zira nemikhahad haghiegh tarikhi roshen shevad zemnen ghasri ham az dore sasani dar asiaie mianeh kaqsdhf shod v kavosh (hatman dozdi) edameh dared

  6. سارا Says:

    احتمالاً منظورت این نیست که مثل جی جی آبرام و بقیه دست اندرکاران لاست، آخر داستانت هنوز برای خودت هم کشف نشده؟!!!

  7. نیشگون Says:

    شماها لابد لاست هم رو هم «یه سیزن یه سیزن» تماشا می‌کنید، به جای هفته‌ای یه دونه! چقدر هولین؟!

    اوتنا جان اصلاً خودت رو ناراحت نکن! با خیال راحت بین قسمت‌ها آگهی بازرگانی پخش کن، خودم حمایتت می‌کنم!

    • Utna Says:

      البته من هم جزو کسانی هستم که لاست رو «یه سیزن یه سیزن» بلکه هم بیشتر تماشا میکردم! اما در مورد داستان صنعا دوستان چاره ای ندارن! باید «یه قسمت یه قسمت» صبر کنن!!

  8. بابک Says:

    من هم با سروش موافقم. هیچکس اینجا از داستان ناقص خوشش نمی یاد. اگه می خوای از این کارها بکنی برو یه جای دیگه واسه خودت پیدا کن!

  9. سروش Says:

    زودی بگو بقیه ش رو! اصلا از داستان نصفه خوشم نمی آد! از صبر کردن هم خوشم نمی آد!
    D:

بیان دیدگاه